ایرج میرزا، علاوه بر اشعار سیاسی و نیز طنز و همچنین
هزل، اشعار عاطفی زیبایی نیز دارد۔ این قطعه زیبا و
معروف، از او هست
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهن گرفتن آموخت
شبها بَرِ گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه گل، شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
ایرج میرزا
دوشنبه شانزدهم تیر ۱۴۰۴ | 13:17