( توضیح : رندان بی سامان ، کنایه از سالکان راه
عشق است ، آنان که وصال دلبر را می طلبند ۔ از آلودگی
دور هستند ، خالص هستند و بی درد چون در عشق واقعی ،
دشمنی و کینه و عداوت و شعار و ادّعا و ریا و ۔۔۔ جایی ندارد ۔
در رفاه نیستند و شاید سینه ای چون دیگ جوشان داشته باشند
ولی با کسی دشمنی ندارند ۔ در عین حال ستمکاران نباید به ساده بودنِ آنان ، دلخوش کنند که دشمنی با آنها ، عواقب دارد ،
نه در شعار بلکه در عمل ، نه در جنگ بلکه در نبرد ) :
خدا را کم نشین با خرقه پوشان
رخ از رندان بیسامان مپوشان
در این خرقه بسی آلودگی هست
خوشا وقت قبای می فروشان
در این صوفی وشان دردی ندیدم
که صافی باد عیش دردنوشان
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانیهای مشتی دلق پوشان
چو مستم کردهای مستور منشین
چو نوشم دادهای زهرم منوشان
بیا و از غبن این سالوسیان بین
صراحی خون دل و بربط خروشان
ز دلگرمی حافظ بر حذر باش
که دارد سینهای چون دیگ جوشان
حافظ